پرواز تا باشگاه

حالم بده ... واقعا خسته ام... این ماه همش انگار تو PMS بودم سال تا سال دریغ از پارسال:) پرواز تا باشگاه...

اون کیه که امروز اندازه آهو غذا خورده پرواز تا باشگاه...

خداروشکر دوباره تو خونه جمع شدیم🙂

اینو دارم زمانی مینویسم که بابا داره کباب

میزنه...

خونه غرق آرامش و عشق🙂

چقدر حالم این لحظه خوبه...

خدایا برای همه خوب بخواه😊

اما با تمام این تفاسیر امشب میخوام درس بخونم

چون سخت شده کم کم...

امیدوارم این مرحله هم به خوبی تموم شه

به شدت نسبت به آینده امیدوارم...

خدایا ینی میشه؟؟

برچسب‌ها:

پرواز تا باشگاه...

ساعت ۱۰:۳۰ برخلاف میلم با اتوبوس برگشتم به شهر دانشجوییم...چقدر دلم برای خانواده ام تنگه الان بیشتر قدر این دورهم بودن هارو میدونم یکمی بغض دارم که طبیعیه از وقتی برگشتم چیزی جز نسکافه و چایی سبز و یه کلوچه نخوردم...احساس ضعف دارم اما سرحالم...دلم میخواد بیشتر بخونم اما مغزم EROOR میده پرواز تا باشگاه...

خسته ام

خسته ام

خسته ام

فکر میکردم همه چیز درست میشه اما نه

همیشه یه بگ.... بزرگ در کمینِ

دیگه نمیکشم از خستگی خدایا یا جونمو بگیر

یا نجاتم بده از این خانواده سمی که حتی از راه

دور هم قابلیت اینو دارن مغزتو بندازن تو چرخ گوشت

برچسب‌ها:

پرواز تا باشگاه...

مینویسم یادم بمونه این روزها چقدر با شکست مواجه میشم... خداکنه امروزمون خیر باشه پرواز تا باشگاه...

حس و حال عجیبی رو این روزها دارم روزهای که از لحاظ درسی به شدت درگیرم و این رو خود استاد ها هم میفهمن که چقدر این درس ها سنگینن...از لحاظ جسمی گرسنه ام دلم غذای گرم میخواد ولی وقتی میبینمش دوست ندارم یا دل و دماغ غذا درست کردن ندارم 🤕از لحاظ روحی دلم یه بغل سفت و محکم میخواد که مچاله شم توش نه بغض دارم نه گریه فقط میخوام آروم شمدارم کم میارم کم کم😑آقای ح گفتن برگرد خونه آخر هفته ولی واقعا نمیشد و این شد که من الان اینجام🥺کاش امشب ح وقت آزاد داشته باشه بشوره این خستگی هارو واقعا داغونم...برای زبان هم نمیدونم چطور باید شروع کنم برچسب‌ها: پرواز تا باشگاه...